1) بی موی میانت تن من در شب هجران / چون موی میانت شده باریک تر از موی: جناس ناقص – اغراق
2) مویی ز میانت سرمویی نکند فرق / تاساخته ای موی میان را کمر از موی: تناسب - جناس تام
3) مویی است دهان تو و از موی شکافی / هنگام سخن ریخته لؤلوی تر از موی: استعاره - نغمه ی حروف
4) بیرون ز میان تو که ماننده ی مویی است / کس برتن سیمینْت نبیند اثر از موی: تشبيه – تکرار
برای این که موها به یو معنی آمده است فقط بعضی جاها تشبیه شده است .