زمان خیلی زود میگذرد. این جملهای است که اکثر ما با تأسف ابراز میداریم. در سنین بالاتر، این گذر عمر پرشتابتر هم میشود چون مثلا ۴ سال از زندگی کودکی ۸ ساله، ۵۰ درصد از عمر اوست در صورتی که برای فردی ۸۰ ساله تنها ۵ درصد از عمر وی محسوب میشود.
من اخیراً بیشتر متوجه این شتاب شدهام.
حدود ۴ سال پیش، یکی از فارغالتحصیلان دوره دکتری ریاضی محض دانشگاه فردوسی مشهد ایده ایجاد زیرساختی مجازی برای انجام کلیه کارهای مربوط به فرآیند آموزش را با من در میان گذاشت. در آن زمان به چند دلیل گمان نمیکردم تلاش برای اجرای این ایده، مؤثر واقع شود. مهمترین دلیلم این بود که شاگردان و مدرسان، آمادگی لازم برای مجازی شدن آموزش را ندارند.
با این حال وظیفه خود میدانستم که موجب اضمحلال این ایده نشوم و آنچه از نکات ظریف فرآیند آموزش میدانم در اختیارش گذارم چرا که خود در دوره جوانی ایدههایی را با بزرگترها در میان گذاشته بودم و از بیتوجهی آنها به اجرایی شدن پیشنهاداتم آزرده خاطر بودم.
او پشتکار زیادی برای اجرایی شدن اندیشههایش داشت و هزینه زمانی، مادی و علمی فراوانی را برای آن تخصیص داد. با این که همه زیرساختهای لازم در حدود دو سال مهیا شد ولی عدم استقبال مخاطبان، بیم به ثمر نرسیدن این تلاشها را بیشتر میکرد.
دکتر محمد غلامپور، که اکنون رؤیاهای ساختیافتهاش در آموزش مجازی به کودکی ۳ ساله تبدیل شده بود نام پرگاس را برایش انتخاب کرده بود. در توضیح این انتخاب، او به من گفت که تلاش کردن، در هم آویختن و طلوع آفتاب را به عنوان نمادی از ایدههای خود در مفهوم این کلمه مد نظر داشته است.
خوشحالم که پرگاس ۴ ساله، اکنون توانسته گام برداشتن را تجربه کند و از حمایت چند هزار مخاطب متشکل از دانشآموزان، دانشجویان، معلمان، مدیران و استادان بهرهمند گردد.
پرگاس کوچکی که من به شکل ایدههایی رؤیایی در ۴ سال قبل میشناختم در یک سال اخیر، با شتابی مثال زدنی رشد کرده و من خوشحالم که فارغالتحصیلان دانشگاه ما راه خود را برای اثربخشی آموزش و ارتقای کیفیت فرآیند یاددهی و یادگیری، به نیکی یافتهاند.
تصور میکنم به زودی به جشن تولد ۴ سالگی پرگاس نزدیک میشویم و من صمیمانه، موفقیت این کودک و به ثمر نشستن رؤیاهای دکتر محمد غلامپور و اجرایی شدن این ایدهها توسط مهندس مهدی غلامپور و مهندس محمد مهدیار منش را آرزومندم.
مجید میرزاوزیری